می گه لباساتو انداختی تو وان بشوری؟ پـَـ نه پَــ، میخوام سوراخاش پیدا شه پنچریشونو بگیرم! ساعت 10 شب رسیدم خونه، بابام می گه الان اومدی خونه؟ پـَـ نه پَــ، دو ساعت پیش اومدم، الان تکرارش داره پخش می شه! رفتم داروخونه به یارو می گم شامپو ویتامینه میخوام! طرف با یه قیافه حق به جانب که مثلا خیلی حالیش می شه می گه شامپو واسه موهات دیگه؟ پـَـ نه پَــ، شامپو ویتامینه واسه فرش می خوام که گل هاش سریع رشد کنن! ته صف نونوایی وایسادم. یارو میاد می گه شما هم تو صفی؟ پـَـ نه پَــ، نقش زنبیلو بازی می کنم، منتظرم صاحبم بیاد! ایستادم جلو خودپرداز پول بگیرم طرف می گه: منتظرید پول بگیرید؟ پـَـ نه پَــ، دوستم رفته جلوی اون یکی خودپرداز منتظرم کانکت بشه کانتر بازی کنیم! رفتم داروخونه دفترچه بیمه رو دادم دست مسئولش، می گه دفترچه بیمته؟ پـَـ نه پَــ، دفتر مشق اول ابتداییمه، دادم ببینی توش چند تا صد آفرین داره! تو آزمایشگاه پشت در دستشویی تو صف ایستاده ام، خانومه اومده می گه: شما هم می خواین آزمایش بدین؟ پـَـ نه پَــ، اومدم بقیه مریضا رو سرپا بگیرم! رفتم تو سی دی فروشی می پرسم قهوه تلخ رسید؟ می گه می خوای؟ پـَـ نه پَــ، خواستم ببینم سالم رسیده یا نه! بچه به دنیا اومده... همه خوشحال و اینا، مامان بزرگم برگشته می گه حالا می خواین براش اسم بذارین؟ پـَـ نه پَــ، می خوایم همین جوری ولش کنیم، اسمش بشه "نیو فولدر"! مگس اومده تو خونه، رفتم حشره کش آوردم، مامانم می گه می خوای بکشیش؟ پـَـ نه پَــ، می خوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده! با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی می فروشه؛ نوبت ما که می شه طرف می گه: شمام عسل می خواین؟ پـَـ نه پَــ، دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم! رفتیم پایگاه انتقال خون می گه شمام اومدین خون بدین؟ پـَـ نه پَــ، ما پشه ایم اومدیم مهمونی! ساعت 5-4 صبح زنگ زده... گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب می دم... می گه خواب بودی؟ پـَـ نه پَــ، داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان می گفتم صدام گرفته! کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم می رم، بابام می گه می ری بنزین بزنی؟ پـَـ نه پَــ، می رم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه! اومده تو وبلاگم، مطلبه جالبمو خونده و کلی خندیده، بعد می گه: نظرم بدم؟ پـَـ نه پَــ بیا صلوات بفرست، برو!(خب نظر بده دیگه با مرام! ای بابا!!)