هی هی هی
هی چه فازه سنگینی
همه چی سفید سیاه چیزی رنگی نی
بازم منو یه جسم لشو بی حال
دوباره رنگه پوسته شده کچه دیوار
وای انقد کشیدم که نمیگیره خندم
با چشمام قفلم به این آتیشه رو فندک
یه اتاق تاریک با بوی دود گاری
چه بخت گندی داری تو جیب خالی
نگو که هستیم رنگ مشابه
من یه عمره رو صورتم خنده اتاقه
من مردم پسر یه عقدم که سر
تا پای مسیرو همیشه خوردم به سنگ
اگر که مردم و حلال کنیدم
آره تا الان ساختم ولی الان بریدم
از خودم از همه
از میزه محکمه از فکره فرداها که روی مغزمه